
- پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۴
مهارت های 12 گانه زندگی
مهارتهای دوازدهگانه زندگی، مجموعهای از تواناییهای حیاتی هستند که به افراد کمک میکنند تا با چالشها و موقعیتهای گوناگون روزمره به شکلی مؤثر و سازنده روبرو شوند. این مهارتها، ابزارهای قدرتمندی برای دستیابی به رشد فردی، برقراری ارتباطات سالم و ارتقاء کیفیت کلی زندگی به شمار میروند و شناسایی و درک عمیق آنها، گامی اساسی در مسیر خودسازی و بهبود کیفیت زندگی است.
زندگی مدرن، با پیچیدگیها و سرعت فزایندهاش، همواره افراد را با موقعیتهای پیشبینینشده و گاه دشوار مواجه میسازد. از تعاملات روزمره گرفته تا تصمیمگیریهای بزرگ و مواجهه با فشارهای روانی، هر لحظه نیازمند توانمندیهایی هستیم که به ما اجازه دهند با آرامش و اثربخشی، از پس این چالشها برآییم. در غیاب این تواناییها، مدیریت شرایط دشوار میتواند بسیار طاقتفرسا و حتی غیرممکن به نظر برسد.
اینجاست که بحث مهارتهای زندگی یا Life Skills اهمیت ویژهای پیدا میکند. این مهارتها نه تنها به ما کمک میکنند تا در لحظه بهترین واکنش را نشان دهیم، بلکه با جمعآوری اطلاعات جامع و بهرهگیری از تجربیات گذشته، به ما یاری میرسانند تا برای آیندهای بهتر آماده شویم. آگاهی از ابعاد وسیع این مهارتها و تلاش برای دستیابی به آنها، ما را در رسیدن به نتایج مطلوبتر در تمامی جنبههای زندگی یاری خواهد کرد.
تعریف مهارتهای زندگی
مهارتهای زندگی به مجموعهای از تواناییها و استعدادهای روانشناختی و اجتماعی اطلاق میشود که به افراد امکان میدهد با مطالبات و چالشهای زندگی روزمره به شکلی سازنده و منعطف مقابله کنند. این مهارتها، فرد را برای رویارویی با موقعیتهای مختلف زندگی آماده میسازند و به او کمک میکنند تا تصمیمات آگاهانه، ارتباطات مؤثر و رفتارهای مسئولانه داشته باشد. برخی از این تواناییها ممکن است به صورت خودآموخته و بر اساس محیط خانوادگی و اجتماعی کسب شوند، اما در بسیاری از موارد، نیاز به آموزش مهارتهای زندگی به صورت اکتسابی و هدفمند احساس میشود.
سازمان جهانی بهداشت (WHO) مهارتهای زندگی را به عنوان “تواناییهای سازگاری و مثبت که افراد را قادر میسازد تا با نیازها و چالشهای زندگی روزمره به طور مؤثر برخورد کنند” تعریف کرده است. این سازمان بر این باور است که آموزش این مهارتها برای سلامت روانی و اجتماعی افراد و جوامع ضروری است. اهمیت این مهارتها به قدری است که نه تنها در سطح فردی به توانمندسازی افراد میانجامد، بلکه در سطح اجتماعی نیز به ساخت جوامعی سالمتر و تابآورتر کمک میکند.
کسب این مهارتها یک سرمایهگذاری ارزشمند زمانی و فکری محسوب میشود که نتایج آن در بهبود کیفیت تمامی ابعاد زندگی، از روابط شخصی و خانوادگی گرفته تا موفقیتهای تحصیلی و شغلی، به وضوح قابل مشاهده است. با تقویت این تواناییها، افراد میتوانند کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند، با استرسها بهتر مقابله کنند و به اهداف خود با اطمینان بیشتری دست یابند. این فرآیند، بخشی جداییناپذیر از خودسازی و رسیدن به پتانسیل کامل انسانی است.
فهرست دوازدهگانه مهارتهای زندگی
در حالی که سازمان جهانی بهداشت (WHO) به طور سنتی ده مهارت اصلی را به عنوان مهارتهای پایه زندگی معرفی کرده است، بسیاری از متخصصان و مراجع آموزشی، با بسط این مفهوم، به دوازده یا حتی بیشتر مهارت اشاره میکنند تا کاربرد عملی و جامعیت بیشتری را پوشش دهند. این دستهبندی جامعتر به ما کمک میکند تا با دقت بیشتری به جنبههای مختلف زندگی بپردازیم و از پراکندگی ذهنی در زمینه کشف لیست مهارتها جلوگیری کنیم. در ادامه، به بررسی دوازده مهارت حیاتی زندگی میپردازیم که هر یک نقش بسزایی در موفقیت و رفاه فردی ایفا میکنند.
مهارتهای خودآگاهی
مهارت خودآگاهی، سنگ بنای تمامی مهارتهای زندگی است و به توانایی فرد در شناخت عمیق از خود اشاره دارد. این شناخت شامل درک نقاط قوت و ضعف، ارزشها، باورها، اهداف، آرزوها، و همچنین احساسات و هیجانات درونی است. اینکه بدانیم در چه زمینههایی بهتر عمل میکنیم، در چه حوزههایی نیاز به بهبود داریم و چه فعالیتهایی برایمان چالشبرانگیز است، بخش مهمی از این مهارت را تشکیل میدهد. خودآگاهی همچنین به معنای درک موقعیتهایی است که در آنها دچار شوق، ترس، استرس یا سایر حالات روحی میشویم و ریشهیابی این احساسات.
شناخت دقیق از خود، به ما کمک میکند تا تصمیمات بهتری بگیریم، اهداف واقعبینانهتری تعیین کنیم و با چالشهای زندگی به شیوهای مؤثرتر روبرو شویم. این مهارت به فرد امکان میدهد تا با نقاط کور شخصیتی خود آشنا شود و برای رفع آنها یا مدیریتشان برنامهریزی کند. به عنوان مثال، فردی که از تمایل خود به تعلل آگاه است، میتواند استراتژیهایی برای غلبه بر آن بیابد. خودآگاهی، مسیر خودسازی را هموار میکند و زمینهساز رشد و توسعه فردی در ابعاد مختلف میشود.
مهارتهای همدلی
همدلی به توانایی درک و سهیم شدن در احساسات دیگران، حتی زمانی که با آنها موافق نیستیم، اشاره دارد. این مهارت فراتر از صرفاً دلسوزی است؛ همدلی یعنی توانایی قرار دادن خود در جایگاه دیگری و تجربه جهان از منظر او، با درک افکار، نیازها، خواستهها و حقوقشان. این مهارت به ما کمک میکند تا روابط قویتر و معنادارتری با دیگران برقرار کنیم، زیرا نشاندهنده احترام و توجه به تجربیات آنهاست. فرد همدل تلاش میکند تا بدون قضاوت، به دیگران گوش دهد و احساسات آنها را تأیید کند.
در ارتباطات بین فردی، همدلی نقش حیاتی ایفا میکند؛ زیرا به حل تعارضات، تقویت اعتماد و ایجاد فضایی امن برای بیان احساسات کمک میکند. به عنوان مثال، درک نگرانیهای یک دوست در شرایط سخت، یا شناخت فشارهای کاری یک همکار، میتواند به ما در ارائه حمایت مناسب و واکنشهای سازنده کمک کند. این مهارت نه تنها در روابط شخصی، بلکه در محیطهای کاری و اجتماعی نیز بسیار ارزشمند است، زیرا به همکاری، حل اختلافات و ایجاد یک فرهنگ سازنده کمک شایانی میکند. همدلی، اساس مهربانی و درک متقابل در جامعه است.
مهارتهای ارتباطات بین فردی
مهارتهای ارتباطات بین فردی، به توانایی ایجاد و حفظ روابط سالم و مؤثر با دیگران اشاره دارد. این روابط در سطوح مختلفی از جمله خانواده، دوستان، همکاران و حتی غریبهها معنی میشوند. این مهارت فراتر از صرفاً صحبت کردن است و شامل گوش دادن فعال، درک زبان بدن، ابراز احساسات و نیازها به شیوه مناسب، و توانایی مذاکره و حل تعارضات میشود. هدف اصلی، ایجاد و حفظ روابطی است که برای تمام طرفین سازنده و بدون آسیب باشد و از تنشهای خواسته و ناخواسته جلوگیری کند.
یک رابطه سالم، بر پایه احترام متقابل، اعتماد و درک متقابل بنا شده است. مهارتهای ارتباطی قوی به افراد کمک میکند تا مرزهای شخصی را به درستی تعیین کنند، نیازهای خود را به وضوح بیان کنند و به نیازهای دیگران نیز توجه داشته باشند. این تواناییها در موقعیتهای مختلف زندگی، از حل یک سوءتفاهم کوچک در خانواده گرفته تا همکاری مؤثر در یک پروژه تیمی، بسیار حیاتی هستند. تقویت این مهارتها، به بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و کاهش احساس تنهایی کمک شایانی میکند و زمینه را برای رشد فردی در تعامل با جامعه فراهم میآورد.
مهارتهای ارتباط مؤثر
ارتباط مؤثر به توانایی تبادل اطلاعات، افکار و احساسات به گونهای که پیام به درستی دریافت و درک شود، و نیازهای فرد در این ارتباط برطرف گردد، اشاره دارد. نکته مهم در این مهارت، انعطافپذیری و تناسب نوع ارتباط با موقعیت و نیاز موجود است. این ارتباط میتواند کوتاه یا بلندمدت، کلامی یا غیرکلامی باشد و بسته به شرایط، متفاوت عمل کند. هدف، اطمینان از این است که پیام شما به گونهای منتقل شود که مخاطب آن را به درستی بفهمد و پاسخ مناسبی از او دریافت کنید.
به عنوان مثال، تصور کنید در کنار رانندهای حواسپرت نشستهاید و ناگهان خودرو به سمت ماشینی دیگر منحرف میشود. در این لحظه، شما باید بهترین و مؤثرترین ارتباط ممکن را برای جلوگیری از تصادف به کار بگیرید. این ارتباط میتواند یک فریاد کوتاه هشداردهنده، گفتن عبارت «مواظب باش!»، تکرار کلمه «ماشین!» یا حتی در صورت لزوم، گرفتن فرمان و کنترل لحظهای خودرو باشد. انتخاب درست روش ارتباطی در زمان مناسب، میتواند نتایج بسیار متفاوتی را رقم بزند. این مهارت در هر زمینهای، از مذاکرات شغلی تا تعاملات روزمره با دوستان و خانواده، حیاتی است و به کاربرد عملی دانش و تجربه فرد در موقعیتهای حساس کمک میکند.
مهارتهای مقابله با استرس
همه ما روزانه در معرض شرایط مختلفی قرار داریم که برخی از آنها باعث ایجاد استرس میشوند. روبرو شدن و مقابله با استرس، مسئلهای طبیعی و اجتنابناپذیر است و نباید به خاطر آن خود را سرزنش کنیم. حتی مدیریت استرس به گونهای که آن را به سطح صفر کاهش دهیم نیز در اکثر مواقع غیرممکن است؛ زیرا استرس در موارد بسیاری به عنوان یک مکانیزم هشداردهنده، به افزایش سطح کیفیت زندگی ما کمک میکند و ما را برای واکنشهای حیاتی آماده میسازد. کاری که ما باید توانایی انجام آن را داشته باشیم، شناسایی ریشههای استرس در وجود خود و از طرف دیگر، توانایی مدیریت و تعدیل سطح این استرسها در زندگی است.
این مهارت شامل تکنیکها و استراتژیهایی برای کاهش تأثیرات منفی استرس بر سلامت جسمی و روانی است. یادگیری روشهای آرامشبخش مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، فعالیت بدنی منظم، و همچنین تغییر نگرش نسبت به عوامل استرسزا، از جمله اجزای کلیدی این مهارت هستند. علاوه بر این، توانایی برنامهریزی و مدیریت زمان، تعیین اولویتها و «نه گفتن» به درخواستهای اضافی، میتواند به کاهش سطح استرس کمک کند. تقویت این مهارت، برای حفظ سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی ضروری است و به فرد امکان میدهد با آرامش بیشتری با فشارهای روزمره روبرو شود.
مهارتهای مدیریت هیجان
مهارت مدیریت هیجان بیارتباط به مهارت مقابله با استرس نیست، اما دامنه وسیعتری را شامل میشود. شرایط هیجانی میتواند موقعیتهایی مانند ترس، شادی، ذوقزدگی، خشم، غم و مواردی از این دست را هم در بر بگیرد. کنترل این هیجانات از آن جهت اهمیت زیادی دارد که ما در موارد مکرر در این وضعیتها قرار میگیریم و ممکن است بر اثر غلبه احساسات بر منطق و عقلانیت – که اتفاقاً در این شرایط قدرت بسیار زیادی هم دارد – کاری کنیم که در آینده بلندمدت مجبور به تحمل تبعات منفی آن باشیم یا حتی با نگاه خوشبینانهتر، یک موقعیت خوب را از دست بدهیم.
مدیریت هیجان به معنای سرکوب احساسات نیست، بلکه به معنای شناخت، درک و بیان سالم آنهاست. این مهارت شامل توانایی شناسایی هیجانات خود و دیگران، درک علل آنها، و انتخاب واکنشهای مناسب و سازنده در برابر آنهاست. به عنوان مثال، فردی که میتواند خشم خود را به شیوهای سالم بیان کند و از پرخاشگری بپرهیزد، در واقع مهارت مدیریت هیجان را به کار گرفته است. این توانایی به افراد کمک میکند تا در روابط خود موفقتر باشند، تصمیمات عاقلانهتری بگیرند و از آسیبهای ناشی از رفتارهای تکانشی جلوگیری کنند. تقویت این مهارت، برای سلامت روان و رشد فردی ضروری است.
مهارتهای حل مسئله
همانطور که از اسم و عنوان این مهارت مشخص است، فردی که این توانایی را کسب کرده باید توانایی روبرو شدن با یک مسئله، بیان راهحلهای گوناگون و انتخاب بهترین راهحل را داشته باشد. اینکه مسائل در چه زمینههایی بروز کرده و در چه سطحی باید به آنها پاسخ داد، در موارد مختلف بسته به شخص مورد نظر، شرایط محیطی و بسیاری از متغیرهای تعیینکننده دیگر، متفاوت است. اما اصل این توانایی و امکان به دست گرفتن کنترل اوضاع و شجاعت اتخاذ بهترین تصمیم، مهارتی است که هر فرد باید از آن بهرهمند باشد و برای بهبود کیفیت زندگی خود به آن مسلط شود.
مراحل حل مسئله معمولاً شامل شناسایی دقیق مسئله، جمعآوری اطلاعات مرتبط، طوفان فکری برای یافتن راهحلهای ممکن، ارزیابی هر راهحل بر اساس مزایا و معایب، انتخاب بهترین راهحل و در نهایت، اجرای آن و ارزیابی نتایج است. این مهارت به افراد کمک میکند تا در مواجهه با مشکلات، به جای تسلیم شدن یا فرار، رویکردی سیستماتیک و منطقی داشته باشند. از مسائل روزمره مانند خرابی یک وسیله خانگی تا چالشهای پیچیده در محیط کار، مهارت حل مسئله ابزاری قدرتمند برای غلبه بر موانع و دستیابی به اهداف است.
مهارتهای تصمیمگیری
مهارت تصمیمگیری به توانایی انتخاب بهترین گزینه از میان چندین گزینه موجود، با در نظر گرفتن تمامی جوانب، پیامدها و اهداف فردی، اشاره دارد. این مهارت ارتباط تنگاتنگی با مهارت حل مسئله دارد؛ زیرا هر مسئلهای در نهایت نیازمند یک تصمیم است. فردی را در نظر بگیرید که به یک فروشگاه رفته و اجناس مشابه با قیمتها و کیفیتهای متفاوت در مقابل او قرار گرفته است. اگر این شخص هدف مشخصی برای خرید نداشته باشد یا مهارت تصمیمگیری را در خود پرورش نداده باشد، ممکن است دچار سردرگمی و استرس شده و بدون انتخاب از فروشگاه خارج شود.
اما اگر با هدف خاصی مانند خرید باکیفیتترین کالا یا ارزانترین کالا وارد فروشگاه شده باشد، مسلماً آسانتر و البته بهتر تصمیم میگیرد. این مهارت شامل توانایی ارزیابی اطلاعات، سنجش ریسکها و فرصتها، پیشبینی نتایج احتمالی و انتخاب گزینهای است که بیشترین همخوانی را با ارزشها و اهداف فرد دارد. تصمیمگیریهای آگاهانه و مسئولانه، نه تنها به بهبود کیفیت زندگی شخصی کمک میکند، بلکه در موفقیتهای شغلی و اجتماعی نیز نقش بسزایی دارد و فرد را در مسیر خودسازی یاری میدهد. این مهارت، به فرد قدرت انتخاب و کنترل بر زندگی خود را میبخشد.
مهارتهای تفکر خلاقانه
مهارت تفکر خلاقانه، به توانایی تولید ایدههای جدید و نوآورانه، دیدن مسائل از زوایای متفاوت و یافتن راهحلهای غیرمعمول برای چالشها اشاره دارد. این مهارت فراتر از صرفاً حل یک مسئله موجود است؛ تفکر خلاقانه به فرد امکان میدهد تا شرایطی را تصور کند که پیش از این در آن قرار نگرفته، تبعات هر تصمیمی را پیشبینی کند و راهحلهای منطقی و بدیع برای مسائل پیشنهاد دهد. این توانایی، برای مواجهه با تغییرات، ایجاد نوآوری و پیشرفت در هر زمینهای حیاتی است و به رشد فردی و حرفهای کمک شایانی میکند.
تفکر خلاقانه به افراد کمک میکند تا از الگوهای فکری مرسوم خارج شوند و به جای پیروی کورکورانه از روشهای قدیمی، به دنبال راههای بهتر و کارآمدتر باشند. این مهارت شامل توانایی ترکیب ایدههای مختلف، بازی با مفاهیم، و پرورش حس کنجکاوی است. در محیطهای کاری، تفکر خلاقانه منجر به نوآوری در محصولات و خدمات میشود، در روابط شخصی به یافتن راههای جدید برای حل اختلافات کمک میکند و در زندگی روزمره، به فرد امکان میدهد تا با انعطافپذیری بیشتری با موقعیتهای غیرمنتظره کنار بیاید. این مهارت، به ساختاردهی محتوا و ایدههای جدید در ذهن کمک میکند.
مهارتهای تفکر نقادانه
مهارت تفکر نقادانه، توانایی تحلیل و ارزیابی اطلاعات به شیوهای منطقی و بیطرفانه است. این مهارت به فرد امکان میدهد تا دانستهها و باورهای خود و دیگران را به چالش بکشد، خطوط قرمز غیرواقعی را بشکند، ریسکهای حسابشده انجام دهد، روشهای مرسوم را نقد کند و نارضایتی از وضعیت موجود را به عنوان یک گزینه برای تغییر در نظر بگیرد. این مهارت فراتر از صرفاً ایراد گرفتن است؛ تفکر نقادانه به معنای پرسیدن سوالات صحیح، جستجوی شواهد، تشخیص تعصبات و رسیدن به نتیجهگیریهای معتبر است.
در دنیای امروز که مملو از اطلاعات متنوع و گاه متناقض است، مهارت تفکر نقادانه برای شناسایی اطلاعات صحیح از غلط، و تشخیص واقعیت از شایعه، حیاتی است. این مهارت به افراد کمک میکند تا فریب اطلاعات نادرست را نخورند، تصمیمات آگاهانهتری بگیرند و از پذیرش کورکورانه نظرات دیگران خودداری کنند. در محیطهای آموزشی و حرفهای، تفکر نقادانه به ارتقاء کیفیت کار و افزایش توانایی حل مسائل پیچیده کمک میکند. این مهارت، ستون فقرات درک عمیق مسائل و جمعآوری اطلاعات جامع از منابع مختلف است و به فرد امکان میدهد تا با بینش بیشتری به مسائل نگاه کند.
مهارت مدیریت خشم
مهارت مدیریت خشم، یکی از زیرمجموعههای حیاتی مدیریت هیجان است که به توانایی فرد در شناسایی، درک و کنترل واکنشهای خشمآلود خود به شیوهای سازنده اشاره دارد. خشم یک هیجان طبیعی است، اما نحوه ابراز آن میتواند تأثیرات مخربی بر روابط، سلامت و تصمیمات فرد داشته باشد. این مهارت به فرد کمک میکند تا قبل از اینکه خشم او را کنترل کند، ریشههای آن را بشناسد و واکنشهای مناسبی را جایگزین رفتارهای پرخاشگرانه یا سرکوبکننده کند. مدیریت خشم به معنای از بین بردن خشم نیست، بلکه به معنای ابراز آن به شیوهای سالم و بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران است.
این مهارت شامل تکنیکهایی مانند تنفس عمیق، شمارش معکوس، ترک موقت موقعیت خشمآور، ورزش، و همچنین بازبینی افکار و باورهای منفی است که به خشم دامن میزنند. آموزش مدیریت خشم به فرد کمک میکند تا محرکهای خشم خود را بشناسد و با استفاده از روشهای مؤثر، از تشدید آن جلوگیری کند. این مهارت برای حفظ ارتباطات بین فردی سالم، جلوگیری از درگیریها و بهبود کیفیت زندگی شخصی و اجتماعی بسیار ضروری است. آموزش مهارتهای زندگی در این زمینه، میتواند به افراد کمک کند تا زندگی آرامتر و سازندهتری داشته باشند.
مهارت جرأتورزی (قاطعیت)
مهارت جرأتورزی، به توانایی فرد در بیان افکار، احساسات و نیازهای خود به شکلی مستقیم، صادقانه و محترمانه، بدون نقض حقوق دیگران، اشاره دارد. این مهارت با پرخاشگری یا انفعال تفاوت دارد؛ فرد جرأتورز نه منفعلانه نیازهای خود را نادیده میگیرد و نه با خشونت و پرخاشگری، حقوق دیگران را زیر پا میگذارد. جرأتورزی به معنای نه گفتن در مواقع لزوم، دفاع از حقوق شخصی، بیان عقاید و درخواست کمک از دیگران به شیوهای مؤثر و محترمانه است. این مهارت برای ساختاردهی محتوای ارتباطات و روابط سالم بسیار مهم است و به رشد فردی کمک میکند.
قاطعیت به افراد کمک میکند تا مرزهای شخصی خود را به وضوح تعیین کنند و از سوءاستفاده دیگران جلوگیری نمایند. این مهارت در ارتباطات بین فردی و به خصوص در ارتباط موثر نقش کلیدی دارد، زیرا به فرد امکان میدهد تا بدون احساس گناه یا ترس، خواستههای خود را مطرح کند و از حقوق خود دفاع نماید. به عنوان مثال، اگر کسی از شما درخواستی نامعقول دارد، مهارت جرأتورزی به شما این امکان را میدهد که با احترام «نه» بگویید. تقویت این مهارت، به افزایش اعتماد به نفس، کاهش استرس و بهبود کیفیت کلی روابط و زندگی منجر میشود و فرد را در مسیر خودسازی یاری میدهد.
مهارتهای زندگی، فراتر از مجموعهای از تکنیکها، یک شیوه زندگی هستند که به افراد قدرت میدهند تا با چالشها مقابله کرده، روابط سالم بسازند و به بهترین نسخه از خود دست یابند.
سوالات متداول
اهمیت مهارتهای زندگی چیست؟
مهارتهای زندگی برای مقابله مؤثر با چالشها و مطالبات روزمره ضروری هستند. آنها به افراد کمک میکنند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند، روابط سالمی برقرار کنند، با استرسها کنار بیایند و به رشد فردی و بهبود کیفیت زندگی دست یابند. این مهارتها، ابزاری برای توانمندسازی افراد در مواجهه با پیچیدگیهای زندگی مدرن محسوب میشوند.
چگونه مهارتهای زندگی را تقویت کنیم؟
تقویت مهارتهای زندگی از طریق آموزش مهارتهای زندگی، تمرین مستمر، شرکت در کارگاههای آموزشی، مطالعه منابع معتبر، و بهرهگیری از تجربیات شخصی و بازخورد دیگران امکانپذیر است. تمرین مداوم و کاربرد عملی این مهارتها در موقعیتهای واقعی، به نهادینه شدن آنها کمک شایانی میکند.
هدف از مهارتهای زندگی چیست؟
هدف اصلی از مهارتهای زندگی، توانمندسازی افراد برای داشتن یک زندگی سالم، مولد و رضایتبخش است. این مهارتها به افراد کمک میکنند تا مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرند، با مشکلات به شیوهای سازنده روبرو شوند، ارتباطات بهتری برقرار کنند و به خودسازی مداوم بپردازند تا بهبود کیفیت زندگی خود را تضمین کنند.
سازمان بهداشت جهانی چند مهارت زندگی را معرفی کرده است؟
سازمان جهانی بهداشت (WHO) به طور سنتی 10 مهارت اصلی زندگی را معرفی کرده است که شامل خودآگاهی، همدلی، تفکر نقادانه، تفکر خلاقانه، تصمیمگیری، حل مسئله، ارتباط مؤثر، روابط بین فردی، مقابله با استرس و مدیریت هیجان میشود. این ده مهارت، پایه و اساس بسیاری از برنامههای آموزش مهارتهای زندگی در سراسر جهان هستند.
توسعه مهارتهای زندگی، یک سرمایهگذاری بلندمدت در سلامت روان و رفاه فردی است که ثمرات آن در تمامی ابعاد زندگی نمایان میشود